فهرست
تاریخچه تحلیل تکنیکال کلاسیک
در خصوص تاریخچه تحلیل تکنیکال کلاسیک باید گفت، جوزف دلا وگا اولین کسی بود که ایدههایی را مطرح کرد که شبیه به روشهایی است که هماکنون در تحلیل تکنیکال مدرن استفاده میشود. او از سال 1650 تا 1692 میلادی در آمستردام زندگی کرد و مطالعاتی را در مورد معاملات بورس اوراق بهادار آمستردام انجام داد. همچنین این عقیده وجود دارد که تحلیل تکنیکال از آسیا و مشخصا کشور ژاپن آغاز شده که طی آن در آغاز قرن 18 ، یک برنجکار ژاپنی، تجزیه و تحلیل قیمت برنج را در قالب نمودارهای کندل استیک انجام داد.
با این حال، چارلز داو موسس وال استریت ژورنال در ابتدای قرن بیستم، تحلیل تکنیکال مدرن را پایهریزی کرد. او در مجله موسسه خود، 255 سرمقاله منتشر کرد و در آنها اطلاعات بازار سهام آمریکا را به طور کامل تجزیه و تحلیل کرد. به عقیده وی، دادههای قیمت دارای نظم و چرخه هستند. این مفهوم به “نظریه داو” معروف است. پس از آن و در طی قرن بیستم، افراد دیگری نظیر وایکوف و الیوت در راستای توسعه تحلیل تکنیکال گام برداشتند و در نهایت تجزیه و تحلیل فنی در نیمه دوم قرن بیستم به دلیل ظهور و استفاده گسترده از رایانه با سرعت بیشتری توسعه پیدا کرد.
مبانی تحلیل تکنیکال کلاسیک
به طور کلی مبنای تحلیل تکنیکال کلاسیک در بازارهای مالی، حرکات تاریخی قیمت است. به عبارت دیگر، بر اساس این نظریه، بازارها تمایل به حرکت در الگوهای متوالی و تکراری دارند. به همین دلیل است که اگر عملکرد قیمت در گذشته تحلیل شود، میتوان بر اساس آن الگوهایی ابداع کرد که میتوان از تکرار این الگوها جهت پیشبینی روند قیمت در آینده، بهره برد.
اصول تحلیل تکنیکال کلاسیک
تحلیل تکنیکال کلاسیک بر سه اصل مهم استوار است:
اصل اول: بازارها همه چیز را در نظر میگیرند. این اصل به ما میگوید که تمام اطلاعات شناخته شده و ناشناخته قبلاً در قیمت اخیر منعکس شده است. به عنوان مثال، یک شخص بر مبنای اطلاعاتی که دارد، پیشبینی میکند که قیمت سهام یک شرکت در سه ماه آینده افزایش خواهد یافت. این شخص علیرغم این که موضوع را علنی کند (به اصطلاح به صورت زیرمیزی) حجم زیادی از سهام این شرکت خریداری میکند. بر اساس اصل اول، قیمت به اقدامات او واکنش نشان میدهد و به تحلیلگر تکنیکال از طریق نمودار نشان میدهد که خرید ایده خوبی است.
اصل دوم: قیمت در طول یک روند حرکت می کند. تمام حرکات اصلی بازار نتیجه یک روند است. مفهوم روند پایه تحلیل تکنیکال کلاسیک است. وایکوف روند را خط کوچکترین مقاومت برای حرکت قیمت نامید. تئوری داو سه نوع روند را مشخص می کند: اولیه (بلند مدت)، ثانویه (میان مدت) و کوچک (کوتاه مدت).
اصل سوم: تاریخ قیمت، تمایل به تکرار دارد. دلیل این موضوع آن است که فعالان بازار به دلایل روانشناسی، به حرکات قیمت در هر مقطع زمانی، تقریباً به صورت مشابه واکنش نشان میدهند. به عنوان مثال، فعالان بازار در بازارهای دارای روند صعودی حریص میشوند و صرف نظر از اینکه قیمتها چقدر بالا هستند، تمایل به خرید دارند. به همین ترتیب، فعالان بازار با مشاهده روند نزولی دچار وحشت شده و با وجود پایین بودن قیمت، تمایل به فروش پیدا میکنند.
مزایای تحلیل تکنیکال کلاسیک
تحلیل تکنیکال کلاسیک دارای مزایای قابل توجهی است از جمله این که واضح و قابل درک است. با این حال، باید توجه داشت که این بدان معنا نیست که تجارت میتواند برای کسب درآمد آسان باشد. هر فردی برای درک بازار به زمان، صبر و آموزش خاص نیاز دارد.
از یک استراتژی می توان در چندین بازار استفاده کرد. صرفنظر از اینکه آیا معاملات آتی، فارکس، کالاهای اولیه یا سهام را تجزیه و تحلیل میکنید، میتوانید یک استراتژی را (به شرطی که دادههای تاریخی و نقدینگی در بازار مورد مطالعه موجود باشد)، اعمال کنید.
می توانید از تحلیل تکنیکال در هر بازه زمانی استفاده کنید تا با سبک معاملاتی شما مطابقت بیشتری داشته باشد. اسکالپرها، معاملهگران روزانه، معاملهگران نوسانی و سرمایهگذاران بلندمدت میتوانند از تجزیه و تحلیل تکنیکال بازارها سود زیادی کسب کنند.
علیرغم تمام مزایای اشاره شده، باید توجه داشت که تحلیل تکنیکال کلاسیک کاملا ذهنی است و این موضوع نقطه ضعف بزرگی برای این روش محسوب میگردد.
الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال
یک تریدر در هنگام ترید معمولاً با ترسیم خطوط و نگاه کردن به الگوهای ایجاد شده در چارت، روند حرکت قیمت را پیشبینی می کند. الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال، سادهترین الگوهای معاملاتی هستند که به راحتی قابل تشخیص بوده و بهترین انتخاب برای مبتدیان است. در ادامه این نوشتار به مهمترین این الگوها پرداخته خواهد شد:
خطوط روند
از متداولترین الگوهای کلاسیک، خط روند ساده است. در حرکات صعودی و رو به بالا، این خط با متصل کردن کفهای متوالی قیمت به یکدیگر ترسیم میشود. برعکس در حرکات نزولی و رو به پایین، این خط با متصل کردن سقفهای متوالی قیمت به یکدیگر ترسیم خواهد شد.
الگوی پرچم
این الگو یکی دیگر از الگوهای کلاسیک است که معمولاً نشان میدهد که روند فعلی ادامه خواهد داشت. این الگو دو بخش میله پرچم و خود پرچم تشکیل شده و در صورت ادامه روند پس از این الگو، قیمت حداقل به اندازه میله پرچم در همان راستا حرکت خواهد کرد. در این رابطه، پرچمها به دو دسته صعودی و نزولی تقسیم میشوند:
پرچم های صعودی: پرچم های صعودی معمولاً در طول یک روند صعودی رخ میدهند. آنها پس از یک حرکت ناگهانی به سمت بالا شکل گرفته و اغلب با ادامه حرکت به سمت بالا دنبال میشوند.
پرچم های نزولی: پرچم های نزولی معمولاً در طول یک روند نزولی رخ میدهند. آنها پس از یک حرکت ناگهانی به سمت پایین شکل گرفته و اغلب با ادامه حرکت به سمت پایین دنبال میشوند.
پننتها (Pennants)
پننتها نسخه دیگری از پرچمها هستند، اما خطوط دو طرف پرچم در ناحیه تثبیت به هم میرسند و شکلی نزدیک به یک مثلث را تشکیل میدهند. پننتها هم به عنوان شاخصی برای ادامه روند احتمالی عمل میکنند. با این حال، آنها را نمیتوان شاخصهای قوی محسوب نمود و بنابراین با توجه به زمینهای که الگو در آن رخ میدهد، میبایست به دقت تفسیر شوند. پننتها به سه دسته صعودی، نزولی و متقارن تقسیم میشوند:
پننت صعودی
پننت نزولی
پننت متقارن
وجها (Wedges)
از دیگر الگوهای کلاسیک وج ها Wedges هستند که یک تغییر احتمالی در روند آینده را نشان میدهند. این الگو زمانی اتفاق میافتد که قیمت به طور مکرر یک خط روند تشکیلشده را آزمایش میکند، اما همچنان به خط روند دیگر تشکیلشده توسط سطوح پایین بازمیگردد. هنگامی که این دو خط روند به شکل گوه ای همگرا می شوند، روند ممکن است معکوس شود. این الگو اغلب با حجم های کمتر همراه است که به طور کلی نشان می دهد که روند به تدریج قدرت خود را از دست می دهد.
وج صعودی: وجهای صعودی سیگنالهای نزولی هستند و زمانی ایجاد میشوند که دامنه معاملات در طول زمان باریک میشود اما شیب قطعی به سمت بالا را نشان میدهد. این بدان معناست که بر خلاف پننتهای صعودی، هر دو کف و سقف متوالی در این الگو، با باریک شدن دامنه معاملات به سمت راس وج در حال افزایش خواهند بود. وجهای صعودی معمولاً در پایان یک روند صعودی شکل میگیرند و نشاندهنده یک بازگشت معکوس هستند. با این حال میتوانند گهگاه در میانه یک روند نزولی قوی نیز شکل بگیرند. در این حالت ادامه روند اصلی، نزولی خواهد بود.
وج نزولی: وجهای نزولی سیگنالهای صعودی هستند و زمانی ایجاد میشوند که دامنه معاملات در طول زمان باریک میشود اما شیب قطعی به سمت پایین را نشان میدهد. این بدان معناست که بر خلاف پننتهای نزولی، هر دو کف و سقف متوالی در این الگو، با باریک شدن دامنه معاملات به سمت قعر وج در حال کاهش خواهند بود. وجهای نزولی معمولاً در پایان یک روند نزولی شکل میگیرند و نشاندهنده یک بازگشت معکوس هستند. با این حال میتوانند گهگاه در میانه یک روند صعودی قوی نیز شکل بگیرند. در این حالت ادامه روند اصلی، صعودی خواهد بود.
ساده سازی شده الگوی وج، آن است که معمولا قیمت در راستای خلافِ شکلگیری وج خواهد شکست و به حرکت خود ادامه خواهد داد.
سقف دوقلو
این الگو به شکل یک M در چارت قیمت قابل مشاهده است. این یک الگوی نزولی است که نشان میدهد روند در شرف معکوس شدن و ریزش خواهد بود.
کف دوقلو
این الگو به شکل یک W در چارت قیمت قابل مشاهده است. این یک الگوی صعودی است که نشان میدهد روند در شرف معکوس شدن است.
الگوی سر و شانه
این الگوی کلاسیک یک بازگشت احتمالی نزولی را در آینده نشان میدهد.
الگوی سر و شانه برعکس
این الگوی کلاسیک یک بازگشت احتمالی صعودی را در آینده نشان میدهد.
بکارگیری الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک، برخی از شناخته شدهترین و پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که هم توسط مبتدیان و هم تریدرهای باتجربه مورد استفاده قرار میگیرنداین الگوها میتوانند حتی با دانش اندک یا بدون آگاهی از دلایل اساسی در پشت حرکت قیمت به کار روند، اما بسیار مهم است که به یاد داشته باشید که الگوهای نمودار باید با دقت استفاده شوند. حتی اگر در مورد الگویی که در نمودار میبینید مطمئن هستید، باز هم توصیه میشود از ابزارهای مدیریت ریسک در پوزیشن خود استفاده کنید.