خط روند چیست؟ + روندهای نزولی و صعودی

خط روند چیست

خط روند، خطوط مستقیمی هستند که دو یا چند نقطه قیمت را در نمودار به یکدیگر متصل می کنند تا روندها را شناسایی و تأیید کنند. در تحلیل تکنیکال، خطوط روند ابزاری اساسی هستند که تریدرها و تحلیلگران از آن برای شناسایی و پیش بینی الگوی کلی حرکت قیمت در یک بازار استفاده می­کنند.

در اصل، آنها تصویری بصری از سطوح حمایت و مقاومت در هر چارچوب زمانی را نشان می­دهند. این خطوط به عنوان ابزاری ساده و در عین حال مؤثر برای شناسایی و پیش‌بینی رفتار بازار مورد استفاده قرار می­گیرند.

خطوط روند در واقع نوعی از سطوح حمایت و مقاومت هستند که بسیاری از اصول این سطوح در مورد آنها مصداق دارد.

خطوط روند نزولی

یک خط روند نزولی دارای یک شیب منفی است که از اتصال دو یا چند سقف قیمتی تشکیل می­شود. ارتفاع هر سقف می­بایست از سقف ماقبل خود کمتر باشد تا روند شیب منفی داشته باشد. توجه داشته باشید که یک خط روند معتبر خطی است که از اتصال حداقل سه نقطه به وجود بیاید.

 

 

خطوط روند نزولی

خطوط روند نزولی به عنوان مقاومت عمل می­کنند و نشان می­دهند که میزان فروش حتی با کاهش قیمت در حال افزایش است. کاهش قیمت همراه با افزایش عرضه، روند بسیار نزولی را شکل می­دهد که نشان دهنده عزم قوی فروشندگان است. تا زمانی که قیمت­ها زیر روند نزولی باقی بمانند، روند ثابت و دست نخورده می­ماند. شکست بالای روند نزولی نشان می­دهد که میزان فروش در حال کاهش است و تغییر روند ممکن است قریب­الوقوع باشد.

خطوط روند صعودی

یک خط روند صعودی دارای یک شیب مثبت است که از اتصال دو یا چند کف قیمتی تشکیل می­شود. ارتفاع هر کف می­بایست از کف ماقبل خود بیشتر باشد تا روند شیب مثبت داشته باشد. در مورد خطوط روند صعودی نیز اتصال حداقل سه نقطه جهت اعتباردهی خط روند مورد نیاز است.

 

خطوط روند صعودی

خطوط روند صعودی به عنوان حمایت عمل می­کنند و نشان می­دهند که میزان خرید حتی با افزایش قیمت در حال افزایش است. افزایش قیمت همراه با افزایش تقاضا، روند بسیار صعودی را شکل می­دهد که نشان دهنده عزم قوی خریداران است. تا زمانی که قیمت­ها بالای روند صعودی باقی بمانند، روند صعودی ثابت و دست نخورده می­ماند. شکست زیر خط صعودی نشان می­دهد که میزان خرید در حال کاهش است و تغییر روند ممکن است قریب­الوقوع باشد.

 

 

تنظیمات مقیاس برای خطوط روند

هنگامی که خطوط روند بر روی یک نمودار لگاریتمی ترسیم می­شوند، نقاط سقف (یا کف) بهتر در یک راستا قرار می­گیرند، این امر به ویژه هنگامی که خطوط روند در تایمفریم­های بلندمدت ترسیم می­شوند (مثلا هفتگی یا ماهانه) یا زمانی که تغییر زیادی در قیمت وجود دارد، بیشتر نمود پیدا می­کند. لذا در تایمفریم­های بلند مدت، بهتر است جهت ترسیم خطوط روند، از نمودارهای لگاریتمی استفاده شود.

اعتبارسنجی خطوط روند

ترسیم یک خط روند به دو یا چند نقطه نیاز دارد. هر چه نقاط بیشتری برای ترسیم خط استفاده شود، سطح حمایت یا مقاومت نشان داده شده توسط خط روند، از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود. گاهی اوقات پیدا کردن بیش از 2 نقطه برای ایجاد یک خط دشوار است. اگرچه خطوط روند یک ابزار مهم در تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند، اما همیشه نمی توان خطوط روند را در هر نمودار قیمت ترسیم کرد.

گاهی اوقات کف­ها یا سقف­ها با هم مطابقت نداشته و در یک راستا نیستند. در این حالت بهتر است خط روند را از روی اجبار ترسیم نکنید. قاعده کلی این است که برای رسم این خط، حداقل دو نقطه لازم است و نقطه سوم اعتبار این خط را تایید می­کند.

نکته دیگری که می­بایست به آن توجه داشت آن است که خطوط روند ترسیم شده در تایم­فریم­های بالاتر، از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. هر چه خط در تایم بالاتری ترسیم شده باشد، واکنش به آن، حرکت بیشتری در قیمت را موجب خواهد شد و همچنین در صورت شکست نیز برگشت قیمت، حرکت قابل توجهی را در پی خواهد داشت.

فاصله نقاط در خطوط روند

کف­هایی که برای ترسیم یک خط صعودی استفاده می­شوند، همچنین سقف­هایی که برای ترسیم یک روند نزولی مورد استفاده قرار می­گیرند نباید خیلی از هم دور یا خیلی نزدیک به هم باشند. مناسب­ترین فاصله این نقاط از هم به تایمفریم، میزان تغییرات حرکتی قیمت و ترجیحات شخصی بستگی دارد. اگر کف­ها (سقف­ها) خیلی به هم نزدیک باشند، اعتبار واکنش به کف (سقف) ممکن است زیر سوال برود.

اگر کف­ها (سقف­ها) خیلی از هم دور باشند، ارتباط بین آنها می­تواند مشکوک باشد. فواصل نقاط مورد استفاده جهت ترسیم خطوط روند، بهتر است با یکدیگر مساوی یا نزدیک به مساوی باشند.

زاویه خطوط روند

با افزایش شیب خط روند، اعتبار سطح حمایت یا مقاومت کاهش می­یابد. یک روند با شیب زیاد، ناشی از یک صعود (یا نزول) شدید در مدت زمان کوتاه است. زاویه یک خط روند ایجاد شده از چنین حرکات شارپ، بعید است که سطح حمایت یا مقاومت معنی­داری ارائه دهد. حتی اگر خط روند با سه نقطه به ظاهر معتبر ترسیم شود، شکست این خط روند یا استفاده از سطح حمایت و مقاومت تعیین شده، اعتبار چندانی نخواهد داشت.

خط روند یا منطقه روند

برای اتصال سقف­ها یا کف­ها، اغلب این پرسش مطرح می­شود که آیا بهتر است سایه­های کندل­ ها را در نظر بگیریم یا بدنه. به یاد داشته باشید که هدف این خط، اتصال هر چه بیشتر سقف­ها یا کف­ها است. خط روند مهم نیست که سایه­ ها را قطع کند یا نکند. برای بهینه­ سازی، بهتر است با مناطق روند کار کنید تا خطوط ساده.

 

 

خط روند یا منطقه روند

خطوط روند داخلی

گاهی اوقات به نظر می­رسد که امکان ترسیم یک خط روند وجود دارد، اما نقاط کاملاً در یک راستا نیستند. سقف یا کف ممکن است خارج از راستا باشد، زاویه ممکن است خیلی تند باشد، یا نقاط ممکن است خیلی به هم نزدیک باشند. اگر بتوان یک یا دو نقطه را نادیده گرفت، یک خط روند متناسب تشکیل می­شود. با نوسانات موجود در بازار، قیمت‌ها می‌توانند بیش از حد واکنش نشان دهند و جهش‌هایی ایجاد کنند که سقف یا کف قیمت را مخدوش ‌کند.

یکی از روش‌های حذف این نوع واکنش‌های بیش از اندازه، ترسیم خطوط داخلی است که در ترسیم این نوع خطوط روند، جهش‌های ناگهانی قیمت تا حد معقولی نادیده گرفته می­شوند. به عبارت دیگر، خطوط روند داخلی، واکنش­های بیش از حد تا حد معقولی نادیده گرفته شده و بیشتر بر روند کلی قیمت بازار تمرکز می­شود.

 

خطوط روند داخلی

شکست خطوط روند

شکست روند نباید داور نهایی برای تغییر روند باشد، بلکه باید صرفاً به عنوان یک هشدار باشد که تغییر در روند ممکن است قریب الوقوع باشد. با استفاده از شکست خط روند برای هشدارها،  تریدرها و سرمایه­گذاران می­توانند به سیگنال­های تایید کننده دیگر برای تغییر احتمالی روند توجه بیشتری داشته باشند.

 

 

استراتژی­های مورد استفاده بر مبنای خطوط روند

 

استراتژی­های مورد استفاده بر مبنای خطوط روند

استراتژی اول آن است که هنگامی که خط مشخص شد، در خطوط روند صعودی فقط موقعیت­های خرید و در مورد خطوط روند نزولی موقعیت­های فروش را معامله کنید. به عبارت دیگر، بر روی پوزیشن­های یکطرفه تمرکز کنید.

استراتژی دوم بر اساس شکست روند استوار است. بدین صورت که با شکست خط و با استفاده از سطوح فیبوناچی، وارد پوزیشن­های خرید یا فروش بشوید. در این رابطه ذکر این نکته ضروری است که هرچه نقاط تماس خط با قیمت بیشتر باشد، احتمال شکست بیشتر است. در نقطه تماس سوم، احتمال بسیار کم است. در آزمون چهارم بالا و در آزمون پنجم بسیار بالا است. یک چیز را به یاد داشته باشید، خط همیشه در نهایت شکسته می­شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *