تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) چیست؟

پیش بینی قیمت در بازارهای مالی، همواره دغدغه اصلی معامله گران بوده و جهت انجام این مهم، تریدرها و تحلیل گران از روش ها و سبک های مختلفی استفاده می کنند.

در این رابطه تحلیل فاندامنتال (بنیادی)، از جمله روش هایی است که اغلب تحلیل گران و برخی معامله گران از آن جهت بررسی وضعیت بازار و پیش بینی های مربوط به قیمت، بهره می برند. در ادامه به بررسی این روش پرداخته و ویژگی های آن تشریح می گردد.

تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)، روشی است که تحلیل گران بازارهای مالی با استفاده از آن، به بررسی وضعیت بازار و پیش بینی قیمت در بازه های زمانی مختلف می پردازند. ابزارهای این روش می تواند شامل بررسی عوامل اقتصادی و مالی مانند نرخ بهره، تورم، شاخص های مهم اقتصاد خرد و کلان و همچنین رفتار مصرف کننده باشد.

علاوه بر اینها، اخبار اقتصادی، ژئوپلیتیک، بروز جنگ و حتی اخبار آب و هوا و حوادث و رویدادهای طبیعی نیز می توانند به عنوان ابزارهای مطالعاتی در تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)، مطرح باشند.

معامله گرانی که از تجزیه و تحلیل فاندامنتال (بنیادی) فارکس و ارزهای دیجیتال در استراتژی معاملاتی خود استفاده می کنند، به دنبال شواهدی هستند که نشان دهنده جهش ناگهانی تقاضا برای یک دارایی باشد یا خط روند را تقویت کرده و یا باعث برگشت یا شکست قیمت شود.

 

تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) چیست؟

 

 

تفاوت تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) با تحلیل تکنیکال

معامله گرانی که بر مبنای تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) بازارها را بررسی می کنند به دنبال معامله حرکات قیمت ناشی از اخبار و رویدادهای مهم در جهان هستند و فقط تصمیمات بزرگی را که توسط بانک‌ها و دولت‌ها گرفته می‌شود را معامله می کنند.

در مقابل، کارشناسان تحلیل تکنیکال، بر این باورند که هر آن چه را که یک معامله گر در مورد بازار مالی نیاز دارد، در نمودار قیمت نهفته است و اغلب آنها بر این باورند که اخبار و رویدادهای اقتصادی به عنوان سوخت حرکت قیمت، عمل می کنند.

حتی برخی از تحلیل گران تکنیکال، پا را فراتر گذاشته و اعلام خبرهای تاثیرگذار در بازاهای مالی را به عنوان نویز در نمودار قیمت تلقی می کنند.

ممکن است که این پرسش مطرح شود که کدام روش صحیح است: تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) یا تحلیل تکنیکال؟ واقعیت آن است که هیچ راه غلط یا درستی در انجام تجارت وجود ندارد و حتی برخی معامله گران از ترکیب این دو روش و نقاط تلاقی آنها با یکدیگر، برای ورود به معامله استفاده می کنند.

لذا این موضوع کاملا به ویژگی های شخصیتی شما بستگی دارد که کدام روش را بپسندید و بر مبنای کدام روش بتوانید آسانتر و سودآورتر، به انجام معامله بپردازید.

دلایل اهمیت تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)

 

دلایل اهمیت تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)

به طور کلی باید گفت که در بازارهای مالی، نمودار قیمت می تواند چیزهای زیادی اعم از روند حرکتی قیمت، سطوح حمایت و مقاومت، کانال های صعودی و نزولی و … ، در مورد بازار به شما بگوید، اما وقتی بدون در نظر گرفتن تغییرات عمده اقتصادی، فقط از روی نمودار معامله کنید، ممکن است که حرکت های عمده قیمت را برای انجام معامله از دست بدهید.

هنگامی که یک کشور، چشم انداز اقتصادی شش تا 12 ماه آینده را بر مبنای داده های اقتصادی ضعیف یا ضعف عمده در اقتصاد، گزارش می کند، موسسات مالی بزرگ در سراسر جهان، دیدگاه خود را بر ضعف ارزش پولی آن کشور بنا نهاده و اغلب آنها، استراتژی های خود را در راستای فروش ارز مربوطه تنظیم می کنند.

دلیل این امر آن است که بنگاه های کسب و کار، در مورد سرمایه گذاری در کشوری با اقتصاد ضعیف محتاط تر شده و در نتیجه تقاضای آنها برای خرید ارز خارجی آن کشور، کاهش می یابد، لذا پول کمتری از آن کشور خریداری شده و بنابراین، با کاهش تقاضا، قیمت نیز کاهش خواهد یافت.

به عنوان مثال، هنگامی که پارلمان بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رای داد، اعتماد به پوند متزلزل شد و در نتیجه پوند، در بسیاری از جفت‌ ارزها تضعیف شد، به طوری که طی هفته های بعد، ارزش پوند نسبت به دلار، در حدود 20 درصد کاهش یافت. معامله گران فاندامنتالی که اخبار را دنبال می کردند می توانستند به پوزیشن شورت پوند در مقابل دلار، ورود کرده و سود خوبی کسب کنند.

در انجام ترید استراتژی های گوناگونی قابل استفاده است که ما برخی از این استراتژی های محبوب را برایتان در لیست زیر معرفی کرده ایم:

استراتژی RSI
استراتژی MACD 
استراتژی استوکاستیک stochastic
استراتژی  حجم (Volume)
استراتژی ترید OBV

روش های انجام تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)

با توجه به تعدد عوامل و پارامترهای تاثیرگذار بر قیمت در تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)، یک معامله گر بر اساس سطح دانش و همچنین زمانی که دارد، ممکن است که برای انجام تجزیه و تحلیل، به طیف بسیار گسترده ای از عوامل موثر بر قیمت دارایی بپردازد یا بالعکس، فقط به تعداد محدودی از عوامل توجه کرده و بر مبنای آن معامله کند.

به طور کلی، آنچه که معامله گران در تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) به دنبال آن هستند، همبستگی یک پارامتر با پارامتر دیگر است. برای مثال، افزایش نرخ بهره در ایالات متحده ممکن است قیمت ها را بالا ببرد و از آنجایی که کالاها به دلار قیمت گذاری می شوند، احتمالاً دلار را تقویت می کند. این به این دلیل است که در بازار جهانی، قیمت کالاها به دلار پرداخت می شود.

بر این اساس تقویت دلار بر جفت ارزهای کراس دلار تأثیر می گذارد.

در ادامه به مهمترین روش های متداول در تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)، پرداخته می شود.

 

روش های انجام تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)

تحلیل از بالا به پایین

یک رویکرد تحلیل از بالا به پایین در تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)، به این معنی است که تجزیه و تحلیل عوامل موثر، از اقتصاد کلان آغاز شده و در آن بررسی می شود که چگونه رویدادهای کلان ممکن است بر دارایی مورد مطالعه، تاثیر بگذارد.

تحلیل از پایین به بالا

این نوع تحلیل با تجزیه و تحلیل پارارمترهای خرد اقتصاد آغاز شده و به مرور به سمت پارامترهای کلان اقتصاد حرکت می کند تا ببیند تاثیرات متقابل پارامترهای خرد بر شاخص های کلان، به چه ترتیب خواهد بود.

بررسی تراز تجاری و نرخ بهره

تراز تجاری و نرخ بهره، عوامل کلیدی تاثیرگذار بر ارزها هستند. اگر کشوری مازاد تراز تجاری داشته باشد، به این معنی است که تقاضای زیادی برای کالاها و خدمات آن و در نتیجه تقاضای بالایی برای پول آن وجود دارد. هر چه تقاضا بیشتر باشد، خریداران بیشتری در بازار وجود خواهند داشت. به طور مشابه، نرخ‌های بهره بالاتر، منجر به جریان‌های نقدی می‌شود که ارزش یک ارز را بالا می‌برد.

بررسی قوای محرک تقاضا و عرضه

اساساً، هر رویداد مهمی که عرضه یا تقاضا را تغییر دهد، بر قیمت تأثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال، در پی همه گیری کرونا، بسیاری از کالاها با کمبود مواجه شدند که قیمت آنها به طور چشمگیری افزایش یافت. با شروع «بازگشت به کار» در کشورهای جهان، برای تولید کالاها و جبران کمبود عرضه کالاها، قیمت نفت به شدت افزایش پیدا کرد.

تولید ناخالص داخلی (GDP)

ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده توسط یک کشور در طول یک دوره زمانی، با شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) بیان می شود. افزایش تولید ناخالص داخلی نشان دهنده یک اقتصاد در حال رشد و به طور بالقوه یک ارز قوی برای آن کشور است. لذا بررسی این شاخص، یکی از روش های تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) برای ورود به عمامله است.

شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)

شاخص قیمت مصرف کننده یا CPI ، هزینه خرید یک سبد مشخص از کالاها و خدمات را اندازه گیری می کند. مبنای این شاخص عدد 100 است. لذا CPI  برابر با 112 ، به این معنی است که برای خرید همان سبد کالاها و خدمات که قبلا 100 دلار هزینه می شد، اکنون می بایست 12 درصد بیشتر هزینه کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *